علی مرد کوچک

پول شیر خشک بچه رو کی باید بده؟

بالاخره بچه خاله فاطمه بدنیا اومده ، بچه های بزرگتر هم کنجکککککاو نتیجش میشه این علی:  مامان من کی میتونم به بچم شیر بدم من : عزیزم فقط مامانها میتونن به بچه شیر بدن علی : پس من چی کار کنم من: تو باید شیر خشک بگیری بهش تو شیشه شیر بدی علی کمی مکث کرد بعد رفت سراغ باباش : بابا شیرخشک که خیلی گرونه تو میتونی پول شیر خشک بچه منو بدی ...
15 دی 1391

علی و مامانی و خرید ماهی ( اردیبهشت 90)

علی  و مامانی میرن برای مامان بزرگ ماهی بخرند، یه سبد پر ماهی روی زمین بوده ، ماهی ها هم نیمه جون علی : مامانی یه لگد به این سبد بزنم( دوست  داشته با ضربش ماهی ها تکون بخورن) مامانی: نه عزیزم گناه دارن علی: اگه گناه دارن پس چرا میخوریمشون؟! ...
15 دی 1391

نوروز 90

علی: بابا بیا بازی بابا که حسابی از صبح باهاش بازی کرده میگه پسرم دیگه خسته شدم آخه من تاکی باهات بازی کنم علی : اگه برام یه نی نی آورده بودین الان باهاش بازی می کردم حالا تاهر وقت که بزرگ بشم یه نی نی بیارم  باید باهام بازی کنی بابا: صبر کن 2 ماهه دیگه بچه خاله فاطمه میاد باهاش بازی کن علی : بچه خاله مال مهمنی هاست، نمی خوام نهایت بابا تسلیم میره بازی میکنه عزیزم از همون اول میرفتی ضایمون نمیکردی ...
15 دی 1391
1