نوروز 90
علی: بابا بیا بازی
بابا که حسابی از صبح باهاش بازی کرده میگه پسرم دیگه خسته شدم آخه من تاکی باهات بازی کنم
علی : اگه برام یه نی نی آورده بودین الان باهاش بازی می کردم حالا تاهر وقت که بزرگ بشم یه نی نی بیارم باید باهام بازی کنی
بابا: صبر کن 2 ماهه دیگه بچه خاله فاطمه میاد باهاش بازی کن
علی : بچه خاله مال مهمنی هاست، نمی خوام
نهایت بابا تسلیم میره بازی میکنه
عزیزم از همون اول میرفتی ضایمون نمیکردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی